من پیمانک میبندم
داستانهای نوجوانان فارسی - قرن 14
این کتاب، جلد چهارم از مجموعه کتابهای «شهر من» با عنوان «من پیمانک میبندم» است. این کتاب دربردارنده داستانی تخیلی برای نوجوانان است که به موضوع «اخلاق شهروندی» میپردازد. در این داستان، دختر کوچکی بهنام «گلپری» به درخواست مادرش مشغول آموزش پیانو است. این درحالی است که او اصلا پیانو را دوست ندارد. آن روز در حال تمرین پیانو چشمانش را میبندد و برای چندثانیه قلعه خردلی بزرگی را تصور میکند که بوی کره بادامزمینیاش از همینجا هم میآید. پنجرههای بادامزمینی قلعه مقابلش رژه میروند و «فندقسالار»، فریاد رعدآسایش را دوباره در راهروی قلعه سر داده است و... .