این دوچرخه فروشی نیست!
داستانهای اجتماعی
دوچرخة علی در مقایسه با دوچرخههای نوی دوستانش، پویا و محسن، قدیمی و رنگ و رو رفته بود. آنها با دوچرخههای نوی خود توجه همه را جلب میکردند و با هم مسابقه میدادند. علی غمگین بود و تصمیم گرفت که دوچرخهاش را بفروشد. او آگهی فروش زد اما فقط یک مادر و بچه برای خرید آن آمدند و وقتی دوچرخة رنگ و رو رفته را دیدند، از خرید آن منصرف شدند. علی دوچرخه خود را رنگ کرد، آن را روغنکاری کرد، بوق جدید به آن وصل کرد و صاحب یک دوچرخة نو شد و از فروش آن صرفنظر کرد. او تمام تابستان را با دوستان خود خوشگذراند. این کتاب همراه با تصاویر، با موضوع اجتماعی، برای گروه سنی «ب» به نگارش درآمده است.