زنبور و قمری - بادبادک مغرور
داستانهای اجتماعی / داستانهای آموزنده / داستانهای حیوانات
زنبوری باخانوادهاش، در کندویی در جنگل زندگی میکرد. او زنبور سرزنده و بانشاطی بود و هنگام جمعآوری شهد گلها شاهانه وزوز میکرد. در میان درختان و نزدیک کندوی او قمری زیبا و مهربانی زندگی میکرد. او از دیدن زنبور خوشحال میشد. یک روز قمری زنبور را ندید. زنبور در آب افتاده بود و قمری با کمک یک برگ زنبور را نجات داد. روز بعد، زنبور برای جبران محبت قمری صیادی را که قصد شکار او را داشت، نیش زد و گلولة صیاد به خطا رفت و قمری نجات پیدا کرد. این کتاب با موضوع حیوانات و داستانهای آموزندة اجتماعی، همراه با تصاویر برای گروه سنی «ج» به نگارش درآمده است. در این کتاب داستان دیگری با عنوان بادبادک مغرور نیز به چاپ رسیده است.