شب زخمی (این ماجرا اتفاق افتاده!)
داستانهای فارسی - قرن 14
«لیلا نامدار» دختری مدرسهای است که توسط «فرهاد» جوانی با ظاهر مقبول فریب خورده و سر از خانهای درمیآورد که علاوه بر از دست دادن عفت خود، به هروئین معتاد میشود. خانه متعلق به زنی به نام «فزه» و اربابی است که قربانیان خود را انتخاب کرده و سپس آنها را تبدیل به مصرفکنندة هروئین میکنند. لیلا در پی رفت و آمد به خانة فزه و آشنایی با ارباب متوجه میشود که مادرش از دور شاهد سقوط اوست و خود نیز با ارباب ارتباط دارد. فکر انتقام سرانجام او را وادار به کشتن مادر و ارباب میکند و اینک در گوشة زندان منتظر آخرین حکم است.