سبد سفارش شما خالی است!

"وانی گات" ـ نویسنده ـ در این کتاب با طنز سیاه خود داستانی می‌آفریند که در آن روزنامه‌نگاری می‌خواهد کتابی بنویسد درباره وقایعی که در روز پرتاب بمب اتمی بر روی هیروشیما اتفاق افتاده است. او در مسیر جمع‌آوری اطلاعات برای این کتاب با خانواده دانشمند مرده‌ای آشنا می‌شود که یکی از سازندگان اصلی بمب بوده است. پسر کوچک دانشمند به او می‌گوید که در روز پرتاب بمب، پدرش نخ بازی می‌کرده و با انگشت‌هایش نخ را به شکلی درمی‌آورده که با آن "گهواره گربه" می‌گویند. طی حوادث طنزآلود کتاب، معلوم می‌شود که دانشمند قبل از مرگ چیز دیگری هم اختراع کرده بود، نوعی از یخ که می‌تواند پایان دنیا را در پی داشته باشد. پسر بزرگ دانشمند به دلیل در اختیار داشتن این نوع یخ، شغل مهمی در کشور کوچک و فقیری دست و پا می‌کند. روزنامه‌نگار که برای تهیه گزارش به این کشور رفته، در آن جا با آیین عجیبی آشنا می‌شود که بر دروغ استوار است؛ اما چنان برای مردم جذاب است که همه پیرو آن هستند. با مرگ دیکتاتور حاکم بر جزیره و توافق روزنامه‌نگار و پسر دانشمند، قرار می‌شود، روزنامه‌نگار، رئیس جمهور جزیره شود. اما روزی که می‌خواهند، ریاست جمهوری او را اعلام کنند در همان وقت یکی از هواپیماهای اهدایی امریکا به این کشور که در حال انجام عملیات هوایی است سقوط می‌کند و درون آن، یخ اختراعی با آب دریا تماس پیدا کرده، دنیا به پایان می‌رسد.