رفتن به ماهیگیری
داستانهای تخیلی
کتاب مصور حاضر، مشتمل بر دو داستان تخیلی با عنوانهای «رفتن به ماهیگیری» و «روباه و کلاغ» است که با زبانی ساده و روان برای گروه سنی (ب) نگاشته شده است. در داستان میخوانیم: «در یک روز زیبای بهاری «پیپا» تصمیم گرفت به ماهیگیری برود. او آشپز خوبی بود. برای همین میخواست برای ناهار آن روز یک ماهی خوشمزه کباب کند. «پیپا» یک دوست خوب هم داشت. دوست او یک گربه پشمالو بود. اسم گربه «پیپا» «اسنووی» بود. «پیپا» و «اسنووی» با همدیگر به طرف رودخانه راه افتادند. «پیپا» و گربهاش به رودخانه رسیدند. او یک جای خوب و ساکت کنار رودخانه پیدا کرد. بعد وسایل ماهیگیریاش را روی زمین گذاشت و آنها را آماده کرد. وقتی «پیپا» همهچیز را آماده کرد قلاب ماهیگیریاش را به رودخانه انداخت و منتظر شد».