از روزگار رفته حکایت ...: پراکندهها
محمد ولی میرزا فرمان فرماییان (1269 _ 1368 ش) یکی از رجال سیاسی مشهور اواخر دوره قاجار و عصر پهلوی بود. این کتاب بخش دیگری از یادداشتها و نوشتههای پراکنده او درباره حوادث مهم و اوضاع و احوال کشور، پس از سقوط دولت رضا شاه تا اواسط دهه 1340 است. این یادداشتها مشتمل بر سه بخش است. بخش اول یادداشتها با این موضوعات تدوین شده است: روی کار آمدن قوام در اواخر سال 1324، تشکیل فرقه دموکرات آذربایجان، توسعه طلبی اتحاد شوروی، بسط اقدامات حزب توده، برپایی حزب دموکرات به وسیله احمد قوام و مظفر فیروز، مسائل انتخابات چهاردهمین دوره مجلس شورای ملی و سرانجام نحوه برگزیده شدنش به عنوان وزیر کار، تاسیس این وزارتخانه توسط مظفر فیروز، توقعات نا به جای مدیران و معاونان وزارتخانه. بخش دوم یادداشتهای این جلد، درباره اصلاحت ارضی و حرف و حدیثها و تبعات خشونتبار آن، در اوایل دهه 1340 است. فرمان فرماییان نوشتههای این بخش را از دی ماه 1340 شروع میکند و بعد از آن که در گزارشها وقفههای کوتاه و بلند میافکند، از اسفند ماه 1340 تا بهمن 1341، به طور مرتب تحولات سیاسی و اجتماعی روزگارش را ثبت کرده و تحلیلهایی به دست داده است. از آن پس، گریزی به حوادث اردیبهشت تا مهرماه 1342 میزند و کتاب خاطراتش را میبندد. آخرین قسمت خاطرات فرمان فرماییان، از چند بخش پراکنده تشکیل شده که در نگاه اول هیچ ارتباط موضوعی و منطقی با هم ندارند. می شود گفت نویسنده در کابوسی طولانی، زندگی خود را از جوانی تا کهنسالی مرور کرده و علاوه بر پدر و برادرهایش، شخصیتهای سیاسی مشهوری را که روزگاری با آنها حشر و نشر داشته، به یاد آورده و به سرعت از پیش چشم گذرانده است. محمدولی میرزا، بعضیها را از سر بلند نظری و با دیده اغماض نگریسته، که در مورد قوام السلطنه چنین اتفاقی افتاده، و برخی را نتوانسته فارغ از نقارهای قدیمی بنگرد، که با پسر عمهاش محمد مصدق چنین گرفتاریای داشته است". نویسنده ضمن یادآوری دوران اولین منصب دولتیاش، معاونت مالیه در تبریز، خاطراتی از صمدخان شجاع الدوله، یارمحمدخان، احمدشاه، محمد حسن میرزا ولیعهد، مخبرالسلطنه، تیمورتاش و علیاکبر خان داور را مرور کرده و در آن میان برای سید حسن مدرس احترام فراوانی قائل شده است. قتل نصرتالدوله به دست عوامل رضاخان، ترفندهای سیاسی قوام السلطنه و یادبودهای فرمان فرماییان از اوان جوانیاش که تازه از اروپا به ایران بازگشته بود و در رکاب پدرش عبدالحسین میرزا فرمانفرما، حاکم کرمانشاه به جنگ برادر یاغی محمد علی شاه، سالارالدوله میرفتند، حسن ختام خاطرات اوست. در پایان کتاب، نمایه اسامی، عکسهایی از محمد ولی خان، فهرست وقفیات وی در نمونههایی از اسناد مربوط به فرمانفرماییان افزوده شده است.