عین، شین، قاف
نمایشنامه فارسی - قرن 14 - مجموعهها
نمایشنامة «عین، شین، قاف» داستان سرنوشت زوار امام حسین (ع) از خطة آذربایجان، و جنوب «خرمشهر» است. ساری بیبی، پیرزنی معتقد از خطة آذربایجان است. پسر تعزیهخوان او در جنگ ایران و عراق مفقودالاثر شده است. تنها آروزی او دفن لباس تعزیهخوانی پسرش در خاک کربلا است. ساری بیبی به دستور کدخدا، با «عیسی» یکی از اهالی محل راهی کربلا میشوند. لوریس و ژانت هر دو مسیحی هستند، لوریس در جنگ شیمیایی شده و فرزند خردسال آنها به علت شیمایی بودن لوریس، بیماری تنفسی گرفته است. آنها برای گرفتن شفای فرزندشان از امام حسین (ع) راهی کربلا میشوند. اصلان و اسماء از خطة جنوب، قبل از جنگ دارای فرزندان پسر بودند. اصلان یکی از فرزندان خود را به برادر عقیم خود «عمران» بخشیده بود. در جنگ اصلان چهار پسر خود را از دست میدهد و به اصرار اسماء برای زیارت و برای یافتن فرزند خود که عمران او را به خاک عراق برده است، راهی کربلا میشوند. زوار، در مسیر حرکت به کربلا و عدهای در حرم امام حسین (ع) درگیر حادثههای تلخی میشوند که در این نمایشنامه در یازده صحنه، به تصویر کشیده شده است.