رقص سایهها در باران
داستانهای کوتاه فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، مشتمل بر مجموعهای از داستانهای کوتاه فارسی با موضوعات مختلف اجتماعی است. عنوان داستانها عبارتند از: رقص سایهها در باد؛ وقتی عینکم گم شده بود؛ قلب کاغذی؛ قلب مترسک؛ عروسک؛ خاطرة خیس دریا؛ عروس باران؛ قصّهای که من ننوشته بودم؛ وقتی پدر بیاید و سمفونی باد. در داستان «رقص سایهها در باران» آمده است: پسرک و دخترک در کوچة دلگیر و بنبستی در همسایگی هم زندگی میکردند. پسرک آرزوی کشیدن درخت سیبی روی دیوار خانة دخترک را داشت و دخترک آرزو داشت گنجشکی آوازخوان روی دیوار خانة پسرک بکشد. روزی وقتی که آن دو قصد داشتند آرزوی خود را روی دیوار نقّاشی کنند، مادر دخترک با سرزنش او را به خانه برد و دیگر اجازة خروج از خانه و بازی با پسرک را نداد. از آن زمان به بعد، دخترک و پسرک در تنهایی و خیالات خود به یاد هم، روزها را سپری میکردند.