قصهها و مثلها: نمونههایی از مثلهای قصهدار
افسانهها و قصههای ایرانی - ادبیات کودکان و نوجوانان / داستانهای کوتاه فارسی - قرن 14 - ادبیات کودکان و نوجوانان / ضربالمثلهای بوشهری
در هفتمین شماره از مجموعه "قصههای تازه از کتابهای کهن "هفده ضربالمثل قصهوار همراه با تصاویر سیاه و سپید برای نوجوانان، بازآفرینی شده است .عناوین ضربالمثلها بدین قرار است :فوت کاسهگری، یک کلاغ ـ چل کلاغ، از این ستون به آن ستون فرج است، بیله دیگ بیله چغندر، یک خشت هم بگذار بر دیگ، میان همه پیغمبرها جرجیس را پیدا کرده، نه خانی آمده نه خانی رفته، هنوز دو قورت و نیمش باقی است، حکایت موشه است و قالب پنیر، ما پوستین را ول کردیم پوستین ول نمیکند، دارد کفشش را پیدا میکند، شتر دیدی ندیدی، استخوان لای زخم، هر چیز که خوار آید یک روز به کار آید، و "صاحب غنی آباد :"عدهای از جوانان که در فصل بهار به دشت و کوه رفتهاند پیرمرد دهاتی را میبینند و او را به تمسخر میگیرند ;سپس از پیرمرد نشانیاش را میپرسند او میگوید که من صاحب غنی آبادم و فلان مقدار گاو و گوسفند دارم و زمینهای من از کجا تا کجاست .جوانان با این تعاریف از رفتار خود عذر میخواهند و او را به سفره خویش مهمان میکنند .پیرمرد پس از صرف غذا به آنها میگوید" :همه کس را صاحب غنی آباد تصور کنید و با او مهربان باشید، من به خدا جز این لباس ژنده، در این عالم هیچ ندارم ."