شیدا: دو داستان بلند
در این داستان، ((شیدا)) پرستار بیمارستان برادرش را که در اثر بمباران هوایی در تهران دچار آسیب شده بستری میکند .همسر او سیامک در یک کارخانه تولید مواد شیمیایی در آلمان مشغول به کار است که یک چند برای دیدن همسرش به تهران میآید .شیدا و سیامک با هم به شمال سفر میکنند و طی اقامت خود در آن جا با خانوادهای جانباز آشنا میشوند .داود و فردوس زن و شوهری هستند که تاثیر عمیقی بر شیدا و سیامک میگذراند .با این همه، اختلاف میان سیامک و شیدا سبب میگردد شیدا از دادگاه درخواست طلاق کند .از طرفی سیامک و شیدا در کمال ناباوری متوجه میشوند((داود)) قاضی دادگاهی است که قرار است میان آن دو قضاوت کند ...