کیمیای فراق
داستان، سرگذشت نویسندهای است به نام((کیوان)) که در فراق عزیزان خود روزگار میگذراند .او زن و فرزندش را از دست داده و به نوعی در آدمهای داستانهایش غرق شده است .او همچنین دوستی دارد به نام((احسان)) که سالهاست از او خبری ندارد .اینک کیوان سعی دارد احسان را بیابد و اندکی از اندوه خود را در وجودش سایه افکنده فرو نشاند ....