به نام پدر: براساس خاطرات دکتر محمد آسیم؛ فرزند آزاده و جانباز مرحوم حاج شاهرخ آسیم
داستانهای فارسی - قرن 14
کودک که بودم تا سالها چیزی از قیافه پدر در ذهنم نبود. از همان کودکی یاد گرفته بودم که چشم به راه و منتظر پدرم باشم. در حالی که هر بچهای دوست دارد پدر داشته باشد؛ همراهش به مدرسه بیاید و با غرور در کنارش قدم بزند؛ اما متأسفانه سالها از نعمت پدر محروم بودم. واقعاً نمیدانستم که پدر داشتن چه حسی میتواند داشته باشد؟ همه چیز از شهریور 59 آغاز شد. از روزی که دژخیمان بعثی از مرزهای ما رد شدند و بخشی از کشور ما را اشغال کردند...