پرواز در قفس
داستانهای نوجوانان فارسی - قرن 14
زندگی من از ابتدا در قفسی سرد و خالی برایم آغاز گشت. خانوادهام گرفتار رابطهای شدند که تمامیاش محدود به یک قفس بود. پدرم میگفت آزادی را به ماندن در کنار مادرت فروختم تا تنها نمانم. هر روز در کنار پنجره با مادرت حرف میزدم. مادرت از آزادی میپرسید... از لذت پرواز...