ما مادرمان را دوست داریم: افسانههای ملی روسیه
افسانهها و قصههای روسی - ادبیات نوجوانان / افسانههای جدید / داستانهای تخیلی
بچه خرگوش بد اخلاق با بهانهگیری مادرش، خانم خرگوش را ناراحت میکند و با گفتن این که "مادر، من تو را دوست ندارم"، خانم خرگوش را میرنجاند .بدین ترتیب، خرگوش مادر کلبه را ترک میکند و پس از ماجراهایی با دو بچه گرگ مواجه میشود و مراقبت از آنها را برعهده میگیرد .بچه خرگوش که از کارهایش پشیمان شده، به کمک دخترکی به اسم "ماشا "پس از اتفاقاتی خانم خرگوش را در کلبه بچه گرگها پیدا میکند و از آن به بعد، خانم خرگوش، مادر بچه خرگوش و دو بچه گرگ میشود .داستان برای کودکان گروه سنی "ب "ترجمه و در صفحات مصور و رنگی چاپ شده است .