پسری که آبرویش رفت!

پسری که آبرویش رفت!

داستان‌های آمریکایی - قرن 20م.

"دیوید"، فقط برای آن که نشان دهد جسور و نترس است، به چند نفر از دانش‌آموزان شرور مدرسه کمک می‌کند تا عصای خانم مسنی به نام "بی‌فیلد" را بدزدند. و این شروع تمام دردسرهایش است. مشکل بزرگ این است که هرآنچه تمام آن گروه با هم بر سر پیرزن آورده‌اند، مشابهش برای دیوید اتفاق می‌افتد. او که به راستی باور کرده دچار نفرین شده، تمام جرات و جسارت خویش را از دست می‌دهد. دیوید که ذاتا پسر بدجنسی نیست؛ در قلب خویش از آن‌چه با خانم بی‌فیلد کرده‌اند متاسف است اما جرات معذرت‌خواهی را ندارد. او به آهستگی از دوستان شرور خویش فاصله گرفته و با چند تن دیگر دوست می‌شود. دوستان جدید وی سعی در کمک به او و باطل کردن نفرین دارند. اما سرانجام دیوید به این نتیجه می‌رسد که بهترین راه، عذرخواهی از خانم پیر و باز گرداندن عصا به او است. بنابراین، همرا با دوستان جدید خویش، راهی منزل سردستۀ بچه‌های ناآرام شده و پس از درگیری شدیدی عصا را پس گرفته و به خانم بی‌فیلد بازمی‌گرداند. پیرزن که به خوبی درک کرده دیوید چه پسر حساس و مهربانی است او و دوستانش را به منزل خویش دعوت کرده و چند ساعتی به خوبی آن‌ها را سرگرم می‌کند.

قیمت چاپ: 0 تومان
نویسنده:

لوئیس ساکر

ناشر:

نشر چشمه

زبان:

فارسی

رده‌بندی دیویی:

813.54

سال چاپ:

1394

نوبت چاپ:

3

تعداد صفحات:

208

قطع کتاب:

رقعی

نوع جلد:

شومیز

شابک:

9789643624705

محل نشر:

تهران - تهران

نوع کتاب:

ترجمه