خاطرات خانه پدری
کتاب، خاطرات نویسنده از دوران کودکی است که در قالب روایتهای داستانی کوتاه بازگو شده است .هر فصل به شرح یک خاطره اختصاص دارد .راوی خاطرات، فرزند اول از همسر دوم خانوادهای پر جمعیت است .پدر، مردی مومن، متدین و مداح اهل بیت (ع) است و مادر علیرغم شیطنتهای کودکان و تعداد زیاد آنها، از عهده خانهداری، شوهرداری و بچهداری به نحو احسن برمیآید .یکی از خاطرات درباره آخرین شب چلهای است که پدر در قید حیات بوده است .آن شب پس از گفت و گوها و خوردن تنقلات، پدر غزلی از دیوان حافظ میخواند و در تعبیر آن میگوید این آخرین شب چلهای است که من با شما هستم .اگر چه این سخن با مزاح گفته میشود، اما حوادث روزگار، درستی آن را نشان میدهد، زیرا پدر مدتی بعد در اثر بیماری مزمن دیابت و سکته قلبی فوت میکند .