هنری زلزله و ناهار روز عید
داستانهای کودکان (انگلیسی) - قرن 20م.
"هنری" زلزله از هدیههای روز عیدش چندان راضی نبود، زیرا انتطار هدایای بهتری را داشت. مهمانها از راه رسیدند، اما انتظار برای صرف ناهار روز عید طولانی شد، زیرا فر آشپزخانه اشکال داشت و این هنری را بیش از پیش ناراضی کرد. سرانجام پس از ساعتها انتظار در حالی که شب شده بود، همگی بر سر میزشام گرد آمدند، اما حادثهای پیش آمد که باعث شد تکههای شیشه بر روی تمام غذاها بپاشد. در حالی که همه با ناامیدی به میز غذا نگاه میکردند، هنری پیشنهادی داد که با استقبال همگی مواجه شد، چشمهای هنری از خوشحالی برق زد. کم اتفاق میافتاد که دیگران این قدر از پیشنهاد او استقبال کنند. هنری زلزله گفت: "عید همگی مبارک!" این داستان تحت عنوان "هنری زلزله و ناهار روز عید" به همراه سه داستان دیگر تحت این عناوین در کتاب حاضر به چاپ رسیده است: هنری زلزله و کار گروهی؛ هنری زلزله به مهمانی میرود؛ و هنری زلزله سر کار میرود.