مبانی مشروعیت در نظام سیاسی اسلام
این کتاب در پنج فصل تدوین گردیده است: فصل اول به بررسی مفهومی و شناخت موضوع مشروعیت اختصاص دارد. از فصل دوم، تاریخچهی مختصری از این مفهوم در تاریخ اسلام و متونی که به نحوی درگیر بحث مشروعیت بودهاند، عرضه شده است. در فصل سوم، مبانی اندیشهی اسلامی و نظام دانایی آن بررسی شده است. در فصل چهارم ویژگیهای حکومت و حاکم مشروع بازگو شده و در ادامه مقایسهای بین مشروعیت الهی و مکاتب دیگر به دست داده شده است. نگارنده در بخش خاتمهی کتاب اذعان میدارد: "بستری که نظریههای مشروعیت در آن ریشه کردهاند، از سه جزء تشکیل شده است: 1- مبانی معرفتشناسی، 2- مبانی هستیشناسی، 3- مبانی انسانشناسی. هستیشناسی و انسانشناسی به عنوان دو جزء از معرفت و برخاسته از افق معرفتی هر فردند. به تعبیر دیگر معرفت هر کس یا گروهی با شناخت او از عالم و آدم تناسب تام دارد و بین این سه توازن برقرار است. به همین سبب، شکاکان در معرفت به سفسطه و پوچگرایی میرسند؛ و حسگرایان در قفس ماده و تن گرفتار میشوند؛ خردگرایان در مفهومات ذهنی محبوس میشوند و اما معرفت شهودی ـ عقلی که نوع متعادل آن هم وحی الهی است، افق بینهایتی از غیب و ملکوت به روی انسان میگشاید که در آن از عالم و آدمی خبر داده میشود که ماده و معنا، جسم و جان درکنار هم از آیات و نشانههای خداوند واحد و آفریننده است و حاصل آن هستیشناسی و انسانشناسی توحیدی است. از این دیدگاه عقل به مثابهی وحی درونی و وحی به مثابهی عقل بیرونی، منبع کشف و تنظیم مقاصد الاهی و مصالح بشری به شمار میروند. در دیدگاه توحیدی هیچکس و هیچچیز نسبت به کس یا چیزی حقی ندارد مگر این که خداوند او را صاحب حق کرده باشد. هم او غایت تشریعی انسان را عبودیت قرار داده و راه عبودیت را در ایمان و عمل صالح دانسته و این دو را رهن پذیرش ولایت الاهی قرار داده است".