من و خاله خورشید
داستانهای کودکان و نوجوانان
«کیوان» پسری ششساله است. او بیشتر وقتها در تخیلاتش با خورشید صحبت میکند. شبی نیز در خواب خورشید را میبیند و به کرات دیگر میرود. کیوان با داییاش از خورشید حرف میزند. کمی بعد مادرش برای به دنیا آوردن نوزادی کوچک به بیمارستان میرود و مادربزرگ نزد کیوان میماند. او با مادربزرگ نیز دربارۀ خورشید و دانستههایش صحبت میکند. کودکان با خواندن این کتاب، در قالب داستان، اطلاعاتی چند از خورشید و منظومۀ شمسی به دست میآورند.