داستانهای مانی کوچولو: آموزش غذا خوردن
آموزش پیشدبستانی
مادر «مانی» به بیمارستان رفته تا نوزادی زیبا را به دنیا آورد. مانی چند روز مهمان مادربزرگ است. یک روز مادربزرگ برای صبحانه تخممرغ و شیر آماده میکند، اما مانی هیچکدام را نمیخورد. او به حیاط میرود تا بازی کند. در آنجا از کیسة میوههای نشسته یک خیار برمیدارد و میخورد. هنگام خواب، دلدرد به سراغ او میآید، مادربزرگ دکتر را خبر میکند. دکتر به مانی دارو داده و توصیه میکند که نباید میوة نشسته بخورد. مانی در روزهایی که مهمان مادربزرگ است با آداب نشستن سر سفره و خوردن غذای کامل، دعای قبل و بعد از غذا و رعایت بهداشت آشنا میشود. بعد از آن مادرش از بیمارستان مرخص شده و با یک نوزاد زیبا به خانه برمیگردد. نگارنده در این کتاب کودکان گروه سنی «الف» و «ب» و «ج» را به وسیلة متنی ساده و به صورت داستان، با شیوة غذا خوردن آشنا میکند.