موش زبل
داستانهای آموزنده / داستانهای حیوانات
کتاب مصوّر حاضر دربردارندة داستانی آموزنده از حیوانات است و برای گروه سنّی (الف) و (ب) است. در این داستان آمده: در جنگلی زیبا موشی لانه داشت. شکارچیان بسیاری در این جنگل رفت و آمد میکردند و حیوانات را به دام میانداختند. یک روز یک شکارچی به جنگل آمد و دامی پهن کرد و از آنجا دور شد. گربهای که برای هواخوری بیرون آمده بود، اسیر تور شد. موش از گرفتار شدن گربه خوشحال شد. امّا در همان لحظه متوجّه شد که راسو و جغد در کمین خودش هستند. موش فکری به ذهنش رسید تا بتواند از کمین آنها رهایی یابد. بدین ترتیب، به سمت گربه رفت تا نقشة خود را عملی کند.