قاصدک
داستانهای کوتاه فارسی - قرن 14
«مینا» با زنی زندگی میکند که به او مادر میگوید که در زلزله او را نجات داده و از کودکی بزرگ کرده است. این دو نفر با هم زندگی میکنند و فقط یکدیگر را دارند. مادر مینا برایش گفته که او پسری دارد که او را در زلزله گم کرده است. مینا به طور اتفاقی با خانوادهای آشنا میشود که از او دعوت میکند معلم سرخانه دختر آنان شود. مینا میپذیرد و به آن خانه میرود و در آنجا با پسر خانواده آشنا شده و دل به او میسپارد ولی ...