چرا من تیغ تیغیام؟
داستانهای حیوانات / داستانهای تخیلی
کتاب مصور حاضر، داستانی درباره حیوانات است که با زبانی ساده و روان برای کودکان نگاشته شده است. در داستان میخوانیم: «در یک روز روشن آفتابی تعدادی از حیوانات مزرعه مشغول بازی بودند. که ناگهان یک جوجهتیغی به نام «هزل» از پشت خارهایش ظاهر شد و به همه سلام کرد و خواست با همه بازی کند. اما حیوانات مزرعه نمیخواستند «هزل» با آنها بازی کند. آنها به «هزل» گفتند که بههیچوجه با او بازی نمیکنند. چون او خیلی تیغ دارد و آنها را سوراخسوراخ میکند. «هزل» بیچاره درحالیکه ناراحت بود از آنجا رفت».