لحظههای بدون تو
داستانهای فارسی - قرن 14
این داستان درباره زندگی دو خواهر به نامهای «ستاره» و «سپیده» است. سپیده در تصادفی عاشق پزشکی که بعدا متوجه میشود استاد خودش در دانشگاه است، میشود؛ اما پدرش اصرار دارد که با پسرعمهاش «شهروز» ازدواج کند. شهروز هیچ علاقهای به سپیده ندارد و تنها او را برای باند خلافکاری خود میخواهد تا بعد از استفاده به شیخنشینهای عرب بفروشد و ...