ماجراهای تدی و کودلی: راه حل تازه
خانم موش برای رفتن به خانة خواهرش موش کوچولو را به «تدی» و «کودلی» سپرد تا از آن مراقبت کنند. پس از رفتن خانم موش، موش کوچولو آرام بود، اما ناگهان شروع به گریه کرد. تدی و کودلی سعی کردند با انجام حرکات خندهدار مانع گریه کردن موش کوچولو شوند، اما او همینطور گریه میکرد. در همین حال ناگهان تدی سر خورد و از روی تپه به پایین افتاد و در آنجا پرندههای کوچکی را دید که در آشیانة خود به خواب رفته بودند. سپس تدی و کودلی نیز تصمیم گرفتند برای موش کوچولو یک آشیانه بسازند تا راحت به خواب برود. دو حلقة باریک نیز درست کردند تا با آن آشیانه را به شاخه درخت بیاویزند. آشیانه با نسیم تاب میخورد و موش کوچولو چشمهایش را بست و به خواب رفت.