پدربزرگ مهربان و گنجشک زبان بریده
داستان این کتاب که براساس قصهای ژاپنی بازآفرینی شده درباره پیرمرد هیزم شکنی است که با گنجشکی که در منزل او زندگی میکند به مهربانی رفتار میکند و همیشه به او آب و دانه میدهد .اما روزی زن همسایه، زبان گنجشک را که گاهی اوقات از خانهاشان چیزهایی برای خوردن برمیدارد، میبرد و گنجشک زخمی ناگزیر به کوه میرود و در پی آن، پیرمرد که از نبودن گنجشک دلتنگ شده به جست و جوی او بر میآید و به سختی او را پیدا میکند .گنجشک به همراه انبوه دیگری از همنوعانش از پیرمرد پذیرایی میکند و به او صندوقی پر از طلا و جواهر میدهد . زن همسایه چون از این ماجرا باخبر میشود، به سراغ گنجشک میرود، اما نصیب او صندوقچهای پر از حشره و مارهای گزنده میشود .