بائو
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب «بائو» به قلم «وحید معینیفر»، داستان دختری را به تصویر میکشد که در ابتدای ورود به دانشگاه، دچار سانحه ی تصادف اتوبوس شده و به کما میرود. بعد از آن حادثه، روح دختر وارد دنیای جدیدی میشود و تمام ماجرای داستان به تلاش دختر برای خروج از آن دنیا اختصاص مییابد. در بخشی از این کتاب میخوانیم: «همه جای کویر برایش ناشناخته بود. به یاد نمیآورد که از کجا شروع کرده بود. به هر حال باید به همان سویی میرفت که پیرزن اشاره کرده بود. دویدن در این صحرای عظیم برایش رنجآور بود. مثل کویر سابق نبود که با اشتیاق به آن پا گذاشت. تودههای ماسه پایش را میربودند و اجازه ی حرکت را به او نمیدادند. ماسهها باز از او دعوت میکردند که از گرمیشان لذت ببرد؛ اما تا کی؟ لذتی نداشت دیگر...».