بندر امن
داستانهای انگلیسی - قرن 20م.
ماجراهای این داستان در طول جنگ جهانی دوم در کشور انگلستان رخ میدهد .داستان درباره کودکانی است که با اوضاع وحشتناک جنگ و اندوه یک کینه خانوادگی مواجه میشوند .دختر دوازده سالهای بهنام ((سوفی)) و برادر هفت سالهاش ((هاگ))، در طول بمباران شهر لندن بیخانمان میشوند .مادر که به شدت مجروح شده در بیمارستان بستری میشود .پدر در جبهه میجنگد و بچهها به نزد پدربزرگشان به کشور ایرلند روانه میشوند .سوفی دلهره دارد زیرا او قبلا "هرگز پدربزرگ را ندیده است و از سوی دیگر نامههای پدربزرگ اغلب باعث بگومگو بین پدر و مادر شده است .شاید به همین دلیل پدرش هرگز حاضر نبوده درباره پدربزرگ حرفی بزند .ادامه داستان با ماجراهایی که در ایرلند برای بچهها روی میدهد شکل گرفته است .