بابای علی پلیسه
پدر علی صبح زود از خواب برمیخیزد و مسواک میزند، علی نیز این کار را از پدرش میآموزد. سپس پدر علی وضو میگیرد و نماز میخواند و با خدا راز و نیاز میکند، نرمش و پس از آن ورزش میکند و صبحانه میخورد. کمی بعد مادر علی او را با روی باز بدرقه و برایش دعا میکند تا از خطر دور باشد. بدینترتیب پدر علی به اداره میرود و روز کاریاش را آغاز میکند. این شعر تحت عنوان "صبح پلیس" به همراه چندین شعر دیگر در کتاب حاضر به چاپ رسیده است. تمامی این شعرها دربارۀ زندگی علی و شغل پدرش، که یک پلیس است، میباشد. عناوین دیگر شعرها عبارتاند از: خونۀ پلیس؛ ماهی کوچولو و آرزوهاش؛ دایی علی کوچولو؛ شغل بابای علی کوچولو؛ و علی کوچولو و مهد کودک.