آدمبرفی
در این داستان مصور و رنگی، امین و جواد، در یکی از آخرین روزهای فصل زمستان تصمیم میگیرند در حیاط خانه یک آدم برفی درست کنند .آنها بعد از ساختن آدم برفی مشغول بازی میشوند اما مادر به آنها میگوید که به اتاق بروند و بعد از تابیدن آفتاب و آب شدن برفها برای بازی به حیاط بازگردند .آدم برفی با شنیدن این حرف از خورشید میخواهد تا از پشت ابرها بیرون بیاید .با تابیدن آفتاب و آب شدن برفها فصل زیبای، بهار همراه با شادمانی امین و جواد، از راه میرسد .