داستان کوتاه بخش بیمارستانی شماره - 6 و یک داستان کوتاه دیگر
داستانهای کوتاه روسی - قرن 19م.
در کتاب حاضر، در داستان دشمنان، بخش بیمارستانی شماره -6؛ آنیوتا، شخصیتهای اصلی همه پزشکاند و صدالبته که بیماران از اقسام گوناگون بهصورت پررنگی حضور دارند. اما میپرسیم چرا بیمارستان؛ پزشکان و پرستاران و بیماران، اینقدر موردتوجه اویند: در یک بیمارستان و خدمه و پزشکانش؛ وی یک جامعه بزرگ عهد تزاری را کالبدشکافی میکند؛ و به تعبیری همهچیز از بیمارستان و پزشک و بیمار شروع میشود. آنتوان چخوف، آنگونه که از داستانهایش برمیآید؛ صرفاً یک داستاننویس نیست؛ بلکه مردی است که در حوزه فلسفه، عرفان و دین نیز غور کرده است. شخصیتهای او در این عرصه بر دو قسماند: اول خردورزان و روشنفکران که صرفاً از طبقه تحصیلکرده نیستند؛ بلکه ژرف اندیشانی هستند، که مدام به آغاز و پایان کار آفرینش میاندیشند؛ در اضطراباند؛ از خود رضایت ندارند؛ و جایگاهی والاتر از آنچه دارند؛ برای خود آرزو میکنند؛ و به تعبیر عامتر، به کم قانع نیستند.