بوس بابابزرگ
داستانهای کوتاه / داستانهای اجتماعی
کتاب مصور حاضر، جلد اول از سری کتابهای «شیرینتر از قند» و مجموعهای از داستانهای کوتاه و اجتماعی است که با زبانی ساده و روان برای گروههای سنی (الف) و (ب) نگاشته شده است. در داستان «بابابزرگ و آینه» میخوانیم: «بابابزرگ جلو آینه ایستاده بود. موهایش را شانه میزد. بابابزرگ توی آینه هم موهایش را شانه میزد. من آمدم کنارش ایستادم. بابابزرگ، بغلم کرد و عکسم را توی آینه نشانم داد. خندیدم. بابابزرگ، من را بوسید. بابابزرگ توی آینه هم عکس من را بوسید. بعد، بابابزرگ من را از جلو آینه برد. از روی شانههای بابابزرگ، آینه را نگاه کردم. میدیدم که بابابزرگ دارد از آینه دور میشود».