داستان سیاوش
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، روایتی از داستان سیاوش از شاهنامة فردوسی است که با زبانی ساده و روان، به بیان زندگی سیاوش، قهرمان همة نسلها و فصلهای ایرانی میپردازد. در داستان میخوانیم: ««سیاوش» فرزند «کاووس»، شاه خیرهسر کیانی است که پس از تولد، «رستم» او را به زابل برده، رسم پهلوانی، فرهیختگی و رزم بزم بدو میآموزد. در بازگشت، «سودابه»، همسر «کاووس شاه»، به «سیاوش» دل میبندد اما او که آزرم و حیا و پاکدامنی و عفاف آموخته است، تن به گناه نمیسپارد و به همین دلیل از جانب «سودابه» متّهم میشود. «سیاوش» برای اثبات بیگناهی خویش از میان آتش میگذرد و از این آزمایش سرافراز بیرون میآید. پس از چندی، داوطلبانه از جانب پدر برای مقابله با «افراسیاب» بهسوی توران زمین میرود. «افراسیاب» گروگانهایی را به نزد او میفرستد و «سیاوش» صلح را میپذیرد. از دیگر سو، «کاووس» از «سیاوش» میخواهد که گروگانها را بکشد، اما «سیاوش» نمیپذیرد و به توران پناه میبرد. در آن جا با «حریره»، دختر «پیران ویسه» و «فرنگیس»، دختر «افراسیاب» ازدواج میکند.»