شب ماهور
داستانهای فارسی - قرن 14
در «شب ماهور» پسری با نام «رضا» شاهد حادثة دزدی است که سارق آن را میشناسد. او به سراغ سارق میرود و کیف دزدیده شده را پس میگیرد. رضا کیف را به صاحب اصلیاش «نگین» بازمیگرداند و به پیشنهاد او در کارخانة پدرش مشغول به کار میشود. او پس از مدتی با نگین ازدواج میکند. نگین پس از بارداری و تولد فرزندش فوت میکند. رضا که اینک مرد بسیار ثروتمندی است خوابهای عجیبی میبیند. حوادث این خواب در بندر ماهور رخ میدهد. رضا برای کشف حقیقت خواب خود، به آنجا سفر میکند و در این سفر اتفاقاتی رخ میدهد که مسیر زندگیاش را تغییر میدهد.