سبد سفارش شما خالی است!

کم‌کم تعطیلات تابستان نزدیک می‌شد و دانش‌آموزان مدرسه «کاتولیک میسیونری» خود را برای آن آماده می‌کردند. آخرین روز مدرسه، دانش‌آموزان کلاس اول راهنمایی دور هم جمع شده بودند و دربارۀ برنامه‌های تعطیلات خود صحبت می‌کردند. «آندره»، «فارا» و «تینا» هریک از مسافرتی که در پیش داشتند، سخن گفتند. در این بین «آنکیتا» سر رسید و شروع به صحبت کرد تا از برنامه‌های تعطیلات خود برای بچه‌ها بگوید. او به دروغ گفت: «ما پیش مادربزرگم می‌رویم که در انگلیس زندگی می‌کند. خانۀ او بسیار قشنگ است و استخر شنای بزرگی دارد...» اما کمی بعد وقتی آنکیتا از نظرات دوستانش نسبت به خود آگاه شد به اشتباه‌اش پی برد. این داستان با عنوان «هرگز داستان‌سرایی نکنید» به همراه دو داستان آموزندۀ دیگر تحت این عناوین در مجموعۀ حاضر به چاپ رسیده است: «دروغگو اعتماد دیگران را نسبت خود از دست می‌دهد» و «هرگز حقیقت را مخفی نکن».