دولت در اندیشه غرب
علوم سیاسی - فلسفه / علوم سیاسی - تاریخ
دولت در نخستین نگاه، قدرت حاکم بر یک ملت و سرزمین معین است و در این معنا از قدرتهای کوچک و غیرحاکمی که حوزهی عملشان محدود به زندگی انسان است، مانند قدرت خانوادگی یا قدرت مذهبی، متمایز و قدرتی منحصرا سیاسی است. بنابراین درک معنای دولت، مستلزم توضیح مفهوم سیاست است. در واقع دولت، مسئول اعمال خشونت مشروع بوده و نیز مسئولیت امور امنیتی، قانونگذاری، اجرایی و قضایی را برعهده دارد، اما همیشه به آزادی افراد احترام نمیگذارد و گاهی علیه منافع همگانی اقدام میکند. دولت همچون بتی مقدس همستوده است و هم منفور. گروهی آن را مظهر جنبهی الهی انسان میدانند و همچون درمان هر بدی و عیبی آن را گرامی میدارند. در نظر گروهی دیگر دولت با در اختیار داشتن ارادهها وسیلهی سرکوب است و باید به عنوان مسئول اصلی بردگی و بینوایی انسان با آن مبارزه کرد. دولت با داوریهای تندی که برمیانگیزد مفهومی متناقض مینماید. کتاب حاضر به مفهوم دولت از دیدگاه اندیشمندان غربی اختصاص یافته است. این افراد عبارتاند از: آرنت؛ ارسطو؛ بوکانان؛ انگلس؛ هایک؛ هگل؛ هابز؛ لاک؛ میل؛ منتسکیو؛ نیچه؛ نوزیک؛ افلاطون؛ پوپر؛ راولز؛ روتبارد؛ روسو؛ اشمیت؛ توکویل؛ وبر؛ و ویل.