اژدهایی که از دهانش یخ بیرون میآمد
اژدهای کوچکی به نام "اصیل" در سرزمین همنوعان زندگی میکرد. او مثل بقیه بود، با این تفاوت که به جای آتش از دهانش یخ بیرون میآمد. به همین دلیل مورد تمسخر دیگران قرار میگرفت. روزی پادشاه اژدهاها مسابقهی بزرگی ترتیب میدهد. همه در چمنزار جمع میشوند اما امیل ناراحت و غمگین به جنگل میرود. او با "آرین" قورباغهی کوچک برکه، آشنا میشود. آرین به او مقداری تمشک، لیمو، برگ نعنا و انگور میدهد و از او میخواهد که در مسابقه شرکت کند. امیل آنها را میخورد نفسش را توی سینه حبس کرده و فوت میکند، ناگهان بستنیهای یخی از دهانش بیرون میریزد و پادشاه او را برندهی مسابقه اعلام میکند. از آنپس هیچکس امیل را مسخره نمیکند و او به عنوان بستنیفروش، خوشمزهترین خوراکی کشورشان را تولید میکند.