بزرگان تاریخ
بعد از حضرت نوح (ع) چهارتن از پیامبران به حکومت و پادشاهی رسیدند. آنها عبارتاند از عیاش یا ذولقرنین که بر شرق و غرب عالم حکم راند، حضرت داوود و سلیمان (ع) که منطقۀ حکومتی آنها از شامات تا سرزمینهای اصطخر بود و حضرت یوسف (ع) که بر مصر و نواحی آن حکومت میکرد. داوود (ع) هنگام گذر از بیابانها به قرائت زبور خویش میپرداخت و به همراه او کوهها، پرندگان و وحوش، خداوند را تسبیح و ستایش میکردند. باری تعالی آهن را به مانند موم برایش نرم کرده بود تا بتواند با آن هر آنچه را که اراده میکند، بسازد. داوود بارها از خداوند خواست تا او را به منصب قضاوت و دادرسی در میان مردم منصوب نماید، اما هربار خداوند خطیر بودن این مساله را به او یادآوری کرده و میفرمود که مردم تحمل قضاوت عادلانه را ندارند. اما با این حال پروردگار این شغل را به او واگذار کرد تا آن که روزی دو مرد برای دادخواهی نزد او آمدند. داوود بدون آن که از خواهان بینهای بخواهد، دستور داد تا گردن او زده شود. این کار داوود باعث شد تا بنیاسرائیل قضاوت او را ظالمانه تلقی نمایند. داوود که از برخورد مردم نگران گشته بود، از خداوند خواست تا او را از آن ورطه نجات بخشد. خداوند نیز به او وحی فرستاد که یا داوود حکم تو برحق بوده، اما چون شاهدی نخواستی مردم تو را ظالم قلمداد کردند و سپس فرمود که مردم تاب تحمل قضاوت را ندارند و بهتر است بعد از این در دادرسیهای خود از مدعی، بینه خواسته و او را قسم دهی. در کتاب حاضر داستان برخی از بزرگان تاریخ از جمله حضرت سلیمان، ذکریا و یحیی (ع)، اصحاب کهف و حضرت محمد (ص) درج شده است.