وقتی بابا کوچک بود: طبیعت را خیلی دوست داشت
روز سیزده بدر بود. آن روز پسر از پدرش میخواهد تا یکی از ماجراهای کودکیاش را بازگو کند. پدر میگوید که آن روزها وقتی با بزرگترها به گردش میرفت خیلی مواظب بود تا به گلها و درختان آسیبی نرسد. او میدانست که نباید زبالهها را در طبیعت ریخت و... پسر با شنیدن سخنان پدر سعی میکند مانند پدر محیط زیست و طبیعت را پاکیزه نگه دارد تا دیگران هم از آن لذت ببرند. این داستان اجتماعی با موضوع «محیط زیست» و حفاظت از آن به همراه تصاویری طنز در جلد هفتم از مجموعة «وقتی بابا کوچک بود» به چاپ رسیده است. مخاطبان کتاب گروه سنی «ب» هستند.