معلم من یک هیولاست! نه، نیستم
معلمان - داستان / داستانهای تخیلی / مدرسهها - داستان
«بابی»، مشکل بزرگی در مدرسه داشت، اسم این مشکل بزرگ خانم «کربی» بود! خانم کربی، بسیار سختگیر بود، باب او را یک هیولا میدانست و گاهی برای فراموش کردن مشکلاتش با خانم کربی به پارک میرفت؛ اما در یکی از همین روزها وقتی در پارک به جای همیشگی رفت چیز وحشتناکی غافلگیرش کرد و ...