ضیافت افلاطون "روایتی نو از مرگ سقراط"
"سقراط" اندیشمند بزرگ، متهم است که ذهن و افکار جوانان سرزمین خویش را آشفته کرده و آنان را به نوعی دیگر اندیشیدن، فراخوانده است. این جریان برای حاکمان و بزرگان وقت بسی سنگین است؛ چرا که نوع دیگر دیدن و اندیشیدن، روشنی ذهن و آگاهی فراوان در پی دارد و باعث به وجود آمدن مشکلاتی برای آنان است، که زیردستان را چشم و گوش بسته میخواهند. بنابراین سقراط، محکوم به تحمل زندان و نوشیدن جام "شوکران" میشود. آن هنگام که یاران و دوستان نزدیک وی، در زمان اجرای حکم اعدام، نزد وی گرد آمده و به سوگواری پرداختهاند، مرد بزرگ حکمت، آنان را از این کار برحذر داشته و با رویی گشاده، جام را یکباره مینوشد و در انتظار تاثیر آن، همچنان به آموزشهای خویش ادامه داده، همگان را به نیکاندیشی و پرستش خدای بزرگ میخواند. سم مهلک سرانجام تاثیر خویش را بر جای میگذارد و سقراط بر تخت خوابیده و چشمانش بیحرکت به نقطهای از سقف دوخته میشود.