اقتصاد دانایی محور
طی دویست سال گذشته، اقتصاددانان «نئوکلاسیک»، به دو عامل مؤثر در تولید، یعنی نیروی کار و سرمایه توجه داشتند و دانایی، بهرهوری، آموزش و سرمایة فکری را به عنوان عامل خارجی توصیف میکردند. در تئوری رشد جدید که براساس کار اقتصاددان استانفوردی، «پل روم» و دیگران شکل گرفته است، به عوامل رشد پایدار که در مدلهای قدیمی اقتصاد به آن توجه نمیشد، نظری مساعد شده است. براساس تعبیری که پل روم به مدل «نئوکلاسیک اقتصاد» داد، تکنولوژی و دانایی که بر آن بنیان نهاده شده است، به عنوان بخش درونی سامانة اقتصادی در نظر گرفته شود. براساس نظر روفر، دانایی اساسیترین شکل سرمایه بوده و رشد اقتصادی با انباشته کردن دانایی، امکانپذیر میگردد.از این رو، اقتصاد دانایی محور، اقتصادی است که آشکارسازی دانایی در آن، نقش برجستهای را در خلق ثروت سازی میکند. لذا، برای رویارویی با پیکرة اقتصاد جدید میبایست به تجزیه و تحلیل علمی این اقتصاد در صحنة ملی و جهانی پرداخت تا بتوان نه تنها در گسترة نبرد با پیامدهای ناخواستة آن رویارو شد، بلکه بتوان ساخت تئوری کلان اقتصاد خود را بر آن استوار کرد و به شکوفایی اقتصادی نائل شد. در کتاب حاضر نخست، چکیدة مصاحبة نویسنده با خبرنگار روزنامة «نسیم جنوب» در حاشیة نخستین همایش توسعة دانایی محور آورده شده است. آن گاه به شکل پایه به تئوری ساختار دانایی به عنوان سرمایهای لمسناپذیر پرداخته و شبکههای دانایی، خوشههای کسب و کار و... را مورد بررسی قرار داده است. در پایان، به شکلگیری سازمان یاد گیرنده و سازمان پیشتاز هوشمند، به عنوان عناصر کلیدی ساختار اقتصاد دانایی محور نگاهی داشته و ارتباط شکلگیری جامعة دانایی با شکاف دانایی و دیجیتالی را تشریح کرده است.