زنی در قاب آیینه
کتاب حاضر، مشتمل بر پنج داستان کوتاه با عنوانهای «زنی در قاب آیینه»، «انجمن»، «لکههایی روی دیوار»، «اشیای جامد»، «لاپین و لاپینووا» است. داستانهای این مجموعه بیانگر دلبستگی و اعتقاد نویسنده به ضمیر ناخودآگاه و یا به تعبیری جریان سیال ذهن است. تخیل در این داستانها حضوری پررنگ دارد، تخیلی که بهوضوح برای نویسنده نقش اساسی داشته است. داستانهای کوتاه نویسنده نماینده بارز جریان سیال هوشیاری و خودآگاه و زندگی درونی هستیاند. زبانی که نویسنده در داستانهای کوتاهاش به کار میبرد، بسیار ساده است.