آشنایی با معرفتشناسی
مباحث کتاب در پنج فصل (معرفت شناسی چیست ;تحلیل و مفهوم معرفت، نظریهها درباره مولفههای معرفت، و قلمرو معرفت) تبیین شده نویسنده در آغاز، به این نکته اشاره میکند" :اگر هر یک از ما مجموعهای از باورها را داشته باشد، به دشواری میتوان پذیرفت که همه باورها صادق باشند، و این یعنی در هر مجموعه از باورها احتمال کذب بعضی میرود .بنابراین در مقام موجودی عقلانی باید تلاش کنیم تا به گونهای باورهای صادق را از باورهای کاذب تشخیص دهیم .به بیان دیگر، همین احتمال که "در مجموعه باورهای ما باورهایی کاذب یافت میشوند"، نیاز به گونهای از ارزیابی را برای ما ضروری میسازد .هدف از این ارزیابی، تشخیص باورهای صادق از باورهای کاذب است .به تعبیر دیگر، ما همواره میخواهیم درباره واقعیت پیرامونی چیزهایی را بدانیم .باورهای صادق درباره واقعیت پیرامونی (البته با افزودن بعضی از شروط دیگر) همان چیزهاییاند که از نگاه ما معرفت به واقعیت تلقی میشود .ما در باورهای خود پیش از هر گونه ارزیابی تنها میتوانیم ادعای معرفت داشته باشیم ;زیرا روشن نیست این باورها صادقاند و یا کاذب .از همین رو، از ارزیابی پیش گفته، تشخیص موارد معرفت واقعی از میان ادعاهای معرفت است .معرفت شناسی همان زمینه فلسفی است که امکان این گونه ارزیابی را فراهم میآورد ...در این کتاب از رویکرد پیش گفته (آغاز معرفت شناسی) با بحث از شکاکیت پیروی نشده است .از همین روی، تلاش شده است، تا به دور از نگرشها و استدلالهای شکاکانه، نیاز به "زمینهای برای بررسی فلسفی درباره معرفت "اثبات شود .به هر روی، نیاز ما به ارزیابی باورها، ما را با بررسیهایی از این دست روبهرو میسازد ."...