فصل زندگی
داستانهای فارسی - قرن 14
«لیلا»، دختر جوانی است که پدر و مادرش را در زلزله بم از دست داده است و حالا با خالهاش که به بیماری آلزایمر مبتلاست، زندگی میکند. او برای استخدام به یک تالار تشریفات مراجعه میکند و در آنجا مشغول به کار میشود. «امیرارسلان اصلانی» رئیس تالار دلباخته لیلا میشود، اما خانواده امیرارسلان با ازدواج آنها به علت اختلاف سطح طبقاتی مخالف هستند. با این حال امیرارسلان در تلاش برای کسب رضایت خانوادهاش، موفق میشود با لیلا ازدواج کند و ...