شهری که گم شد
آن روز آقا موشه به تلویزیون آمد و به همه اعلام کرد که شهرش را گم کرده است. همة اهالی شهر غمگین شدند. آقاموشه به راه افتاد و شهرهای زیادی را پیدا کرد اما شهر خودش را پیدا نکرد. بالاخره به شهری رسید که بوی دود و آشغال و زباله از آنجا میآمد و ناگهان گله گله موشها از هرجای آن سردرآوردند. موش دریافت که شهرش را یافته است. کودکان گروه سنی «ب» در این کتاب میآموزند که پاکیزگی را رعایت کنند، زیرا هرجا که آلودگی باشد، موش هم هست.