اتاق ممنوعه
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر ماجرای زندگی دختری به نام «الهه» است. «الهه» در یک خانواده سنّتی زندگی میکند و خانواده تحت اوامر پدربزرگ اداره میشود. پدربزرگ مخالف درس خواندن دختران است، امّا با وساطت پدر و مادر، پدربزرگ سرانجام به درس خواندن «الهه» در رشته کامپیوتر در دانشگاه تهران رضایت میدهد. به زودی «الهه» متوجّه میشود که یک دایی به نام «احمد» دارد، که به تازگی تصادف کرده است. او دو فرزند به نامهای «میکایل» و «اِما» دارد. دایی به دلیل محرومیت از ارث و خشم پدربزرگ به دلیل ازدواج با دختری آلمانی، در آلمان ماندگار شده است. بعد از مدّتی و طی دیدارهایی، «میکایل» و «الهه» دلبستة یکدیگر میشوند، امّا برای وصال یکدیگر با ماجراهایی مواجه میشوند. هدف از ارائه این داستان، آشنایی مخاطب با ساختار خانوادة سنّتی و تشویق مخاطب به نادیده گرفتن هنجارهای نامطلوب و استقامت در عشق است.