سپهر سعادت
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، رمانی فارسی است که با زبانی ساده و روان و بیان جزئیات لازم نگاشته شده است. داستان با پرداخت مناسب شخصیتها و توصیف عمیقترین احساسات و افکار آنها و همچنین با بیان دقیق جزئیات صحنهها، نگاشته شده و خواننده را با خود همراه میکند. در داستان میخوانیم: «من، «فروغ وکیلی» به همراه مامان «ناهید»، بابا «رحمان»، داداش «فرزاد» و خواهرم «فرزانه»، اعضای یک خانواده هستیم که در جنوب تهران زندگی میکنیم، البته خواهرم «فرزانه» دورتر از ما زندگی میکند. پدرم مغازه میوهفروشی دارد که مغازهاش به منزلمان دور است».