وقتی عشق میبارد
داستانهای کوتاه فارسی - قرن 14
کتاب مصور حاضر داستانی است که با زبانی ساده و روان با موضوع دوران انقلاب است که برای نوجوانان نگاشته شده است. در داستان میخوانیم: «ناخنها یکی پس از دیگری با همکاری مخصوص از گوشت پایین جدا میشد و «ابراهیم» که به روی صندلی دست داریم محکم بسته شده بود، خود را از شدت درد بالا میکشید. چشمانش رنگ خون گرفته بود. «طیبه» با دیدن صحنه شکنجه «ابراهیم» گریه میکرد. مأموران ساواک در انتظار یک کلمه از «ابراهیم» و «طیبه» بودند تا شاید به مدارک بیشتری دست پیدا کنند».